جدول جو
جدول جو

معنی علی سمیرمی - جستجوی لغت در جدول جو

علی سمیرمی
(عَ یِ سُ مَ رَ)
ابن احمد بن حرب سمیرمی. ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوطالب. وی در زمان سلطان محمد بن ملکشاه وزارت اهل حرم را عهده دار بود و پس از سلطان محمد، پسرش سلطان محمود وی را وزیر خود گردانید. و وقتی سلطان محمود ازعمش سلطان سنجر در نواحی ساوه شکست خورد و به اصفهان گریخت، این کمال الدین علی را به معذرت خواهی نزد سلطان سنجر فرستاد و او توانست با بیان و منطق خوشی که داشت سلطان سنجر را بسر مهر آورد و برادرزادۀ خود را عفو کند. پس از آن مقام کمال الدین علی بالا گرفت ولی پس از مدتی در سال 516 هجری قمری بدست یکی از فدائیان اسماعیلیه کشته شد. وی همان کسی است که به کشتن حسین بن علی طغرائی دستور داد، لذا گویند که بدست یکی از بردگان طغرائی به انتقام اربابش کشته شد. و مدت وزارت او سه سال و دو ماه بوده است. سمیرمی منسوب است به ’سمیرم’ که در انتهای حدود اصفهان از طرف شیراز است. (از دستورالوزراء خواندمیر ص 206 و الاعلام زرکلی از ابن خلکان ج 1 ص 161 و مرآهالزمان ج 8 ص 107)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ ثُ مَ)
ملقّب به کمال الدین. وی در اوایل سلطنت سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه، وزارت او را بر عهده داشت و بعدها به زخم تیر یکی از فدائیان کشته شد و سلطان محمود، خطیرالملک ابومنصور نوری را وزیر کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 520)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَ)
ابن محمد بن علی بن حسین بن عبدالصمدتمیمی نیشابوری سبزواری، و مکنّی به ابوالحسن. و درسال 533 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست، منیهالداعی و غنیهالواعی. (از معجم المؤلفین ص 217)
ابن محمدحسین بن زین العابدین، مشهور به زین التمیمی کاظمی. وی ادیب و شاعر بود و بسال 1215 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 192)
ابن نصر تمیمی. وی شاعر بود. و او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 748 بنقل از المعالم ابن شهرآشوب ص 140)
ابن زیاد تمیمی، مکنّی به ابوالحسن. یکی از نقلۀ کتب فارسی به عربی بود. رجوع به ابوالحسن (علی بن زیاد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حِ یَ)
ابن مهدی بن محمد بن علی بن داود بن محمد بن عبدالله بن محمد بن احمد بن عبدالقاهر بن عبدالله بن اغلب بن ابی الفوارس بن میمون حمیری رعینی زبیدی، مکنّی به ابوالحسن. اولین تن از بنی مهدی در زبید. رجوع به علی رعینی (ابن مهدی بن...) شود
ابن احمد بن حمدون اندلسی حمیری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین. نحوی ولغوی قرن هفتم هجری. رجوع به ابوالحسن حمیری شود
ابن عبدالله بن محمد بن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم حمیری کتامی فاسی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قطان شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سُ حَ)
ابن طاق بن منذر بن قیس بن عمر بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. ابن حبان وی را از صحابه دانسته است. و ابوداود و ترمذی و نسائی حدیثی از وی روایت کرده اند. (از الاصابۀ ابن حجر ج 4 قسم اول). صحابی در اصطلاح علم حدیث به مسلمانی اطلاق می شود که پیامبر اکرم (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر بر آن ایمان باقی مانده است. صحابه در انتقال روایات نبوی، فتوحات اسلامی و تثبیت آموزه های دینی نقش بنیادین داشته اند. آنان از نزدیک ترین یاران پیامبر به شمار می آیند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ)
ابن محمد بن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی. مشهوربه سلیمی و ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. فقیه و مفسر و نحوی متولد در سال 1113 هجری قمری وی در دوم جمادی الاولی سال 1200 در دمشق درگذشت. او راست: 1- تکمله شرح تفسیر البیضاوی عمر رومی، از سورۀ اسراء تا آخر قرآن. 2- الزبده المطریه علی منظومه الآجرومیه، در نحو. 3- شرح غایه الاختصار ابن قاسم. (از معجم المؤلفین از عقوداللاّلی فی الاسانید العوالی ص 30 و سجل مخطوطات الظاهریه و سلک الدرر مرادی ج 3 ص 219و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 771 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 139 و فهرس الفهارس کتانی ج 2 ص 342)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ خَرْ رِ)
ابن یحیی مخرمی. ملقب به جمال الدین و مکنی به ابوالحسن. ادیب و شاعر بود و در سال 646 هجری قمری درگذشت. اوراست: نتائج الافکار. و نیز اشعار بسیاری از وی باقی مانده است. (از معجم المؤلفین از الحوادث الجامعۀابن فوطی ص 236 و البدایۀ ابن کثیر ج 13 ص 175)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نُ مَ)
دارقطنی گوید که وی از صحابه بوده است. (از الاصابه ج 4 قسم اول). واژه صحابی به افرادی گفته می شود که در زمان حیات حضرت محمد (ص)، ایشان را ملاقات کرده و مسلمان شده اند. این افراد در ثبت سنت نبوی و گسترش اسلام نقش کلیدی داشته اند. وجود صحابه در جنگ ها، هجرت ها و فعالیت های اجتماعی صدر اسلام، بخش مهمی از تاریخ اسلامی را شکل داده است.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ ثَ)
ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی. مکنی به ابوالحسن. وی از احفاد میثم تمار از خواص امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. و خود وی در زمرۀ اصحاب امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به شمار میرفت. وی از متکلمان امامیه بود و نخستین کسی است که باب علم کلام را مفتوح کرد. اصل او از کوفه بود اما ساکن بصره گردید و او را با ملحدان و نصاری و دیگر ائمۀ مذاهب مناظرات بسیاری است که در کتب گوناگون نقل شده است. و از آن جمله مجالس اوست با هشام بن حکم (متوفی در سال 179 هجری قمری) در عهد رشید عباسی. او راست: 1- الاستحقاق. 2- الکامل، که کتابی است در امامت. (از ریحانه الادب ج 4 ص 113 از هدیهالاحباب ص 250 و نامۀ دانشوران ج 1 ص 731) (از معجم المؤلفین از الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 175 و الفهرست طوسی ص 87 و هدیه العارفین ج 1 ص 669 و کتاب الرجال نجاشی ص 176 و منتهی المقال ج 2 ص 207 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 270)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَیْ می ی)
ابن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمان امیمی شریشی. از اهالی شریش. وی ادیب و محدث و فقیه بود و در سال 642 هجری قمری درگذشت. او را تألیفاتی در حدیث و فقه است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 6). در الاعلام زرکلی (ج 5ص 53) لقب او امیی ّ منسوب به امیه ذکر شده است. در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سِمْ مَ)
ابن محمد. وی آخرین سفیر حضرت قائم (ع) در دورۀ غیبت صغری بود که حاجات خلق را به صاحب الامر میرساند و پس از او سفیر دیگری امام (ع) را ندیده و حدیثش را نشنیده است. وی در سال 326 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 101)
لغت نامه دهخدا